به چه کسانی رای بدهیم
من حتما رای میدم
من حتما رای میدم
یا فاطمه به سجده بگویم به صد نفس
مولای من تویی و به فریاد من برس
دانلود برگ خوشنویسی یا فاطمه(س) یک مگابایت
برای نوشتن این برگ خوشنویسی ساعتها وقت گذاشته ام .
برای گفتن این یک بیت شعر که ترجمه همین جمله است یک شب تا صبح بیدار مانده ام .
سرودن آن چند بیت شعر که باز مرتبط با این جمله است چند سال طول کشیده است .
شاید بگویید چرا من اینقدر این عبارت را تکرار کرده ام ؟!
پاسخ سوالتان را در ادامه مطلب می نویسم .
منتهی اگر خواندید حتما برای ما هم دعا کنید ...
امید استجابت
این دو بیت را در کنار ضریح قشنگ آقا امام رضا (ع) گفته ام:
============================
بر امیـد استجـابت آن قـدر در می زنم
درهوای کوی عشقت بال و هم پرمی زنم
تا برآری حاجتم را از سر جود و سخا
بر ضریحت بوسـه ها با دیـدۀ تر می زنم
============================
به وقت باز گشتن از زیارت
چو من اندر حرم پا می گذارم
کنار آن ضریح سبـز و زیبـا
دلـم را پیش تو جا می گذارم !
حمید رضا فاطمی - تابستان 1385
=======================
شبکه امام رضا (ع) (سایت اینترنتی )
یک خاطره :
وقتی فرزند عزیزم به سن دو سال و نیم رسیده بود او را به پابوس امام رضا(ع) بردیم؛ یک روز از خیابان آیت الله شیرازی به سمت حرم رفتیم . آفتاب زیبای بعد از ظهر پاییزی ، زیبایی گنبد و بارگاه امام (ع) را دو چندان کرده بود . بچه ام اصرار کرد که گندم بخریم ولی من توجهی به این کار نداشتم. بالاخره به اصرار او کمی گندم از آن اطراف خریدیم و وارد حرم شدیم .
دم درب ورودی ایستادیم ، به بچه ام گفتم : به امام رضا سلام بکن ! من و مادرش سلام دادیم و بچه ی عزیزم با آن صدای قشنگ و معصومانه اش گفت :
ای امام رضا ، سلام ! سلام ! برات دونه آووردم ! برا کبوترات دونه آووردم !...
و این جملات را چنان صمیمانه بیان میکرد که اشک از چشمان ما جاری گشت و هنوز هم بعد از چند سال هر وقت یاد آن لحظه می افتیم چشمانمان پر از اشک میشود ....التماس دعا
اشعاردیگران : علی ابن موسی الرضا در شعر شاعران و عاشقان
هفت شهر عشق
هفت شهر عشق ما شیعیان با خدا
هیچ میدانی کجاست ای عزیز جان ما
مکه و مدینه و مشهد مقدس است
نجف است و کربلا کاظمین و سامرا
سالهای حدود 76 شاید بود. سعادت نصیب شد و یک سفری رفتیم مشهد مقدس ، زیارت حرم امام رضا(ع) – یک روز رفتیم از موزه آستان قدس دیدن کردیم ، یک فرشی بود که عکس حرم امامان معصوم (ع) را بر آن بافته بودند و اسم فرش و طرح آن هفت شهر عشق او بود. از آنجا جرقه ای در ذهن من زده شد و این شعر و بعدا شعر بلندتری در مورد آن نوشتم.
حمیدرضا فاطمی
طرح هفت شهر عشق - اثر استاد محمود فرشچیان - موزه آستان قدس رضوی -(اینجا)
رمضان رفت و دلم در تب و تاب است هنوز
ترسم از غفلت دوران شباب است هنوز
من سرگشته کنون دیده و دل را چکنم
دل که ویرانه و هم دیده خراب است هنوز
روزه داران سحر از بند شیاطین رستند
وای هر غافل بیچاره که خواب است هنوز
ای خوش آن عارف مستی که به شوق رمضان
سر و کارش به نماز است و کتاب است هنوز
قطره ای شبنم گل زینت صبح است ولی
اشکی از دیده سحر گوهر ناب است هنوز
ای دل از بهر خدا گرد گناهان تو مگرد
در گذشتن ز گنـه عین صواب است هنوز
لـذت فانـی دنیــا و جهــان گــذرا
نیک چون می نگرم مثل سراب است هنوز
آسمان ها و زمین بهر تو مشغول سجـود
قمر و شمس و جبل ، نجم و دواب است هنوز
به عمل کار برآید به سخنـدانی نیست
فکر نان باش دلا خربزه آب است هنوز
حمیدرضا فاطمی – خرداد 1365
اولین ابیاتی که سرودم چند بیت اول این غزل بود . در دوران دبیرستان - یادش بخیر !
( البته این بیت آخرش کمی جنبه شوخی دارد و جزء اصلی شعر نیست . هرچند معنایش هم کم نیست ! )
نماز و روزه همه دوستان و عزیزان وبلاگ نویس قبول درگاه حق و آرزوهای خوبتان برآورده باد
این هم عیدی شما عزیزان ! کلیک کنید !
این چند روز بدون اینکه برنامه ریزی قبلی کرده باشیم حضرت معصومه (سلام الله علیها ) ما را به زیارت طلبیدند و سفری به قم رفتیم . در حرم به یکی از فامیل که همسرش از خادمین افتخاری هستند برخورد کردیم و شب را مهمان آنها بودیم. .
روز بعد به مسجد مقدس جمکران رفتیم و جای توضیح من نیست که آنجا چقدر با صفا بود .
(خودتان یک صحنه را در عکس بالا ببینید. البته آنرا ذخیره کنید و با بزرگ نمایی ببینید)
بالاخره نزدیک ظهر شد .خواستیم برگردیم که تصمیممان عوض شد و رفتیم تا کاشان !
شب را در کاشان بودیم و روز شهادت امام رضا (ع) به مشهد اردهال رسیدیم . آنجا مرقد جناب سلطانعلی فرزند امام محمد باقر (ع) است که مراسم قالیشویان آن معروف است که هرساله در دومین جمعه مهرماه برگزار می شود.
آنجا جای همه شما خالی بود . مردم از گوشه و کنار این کشور پهناور برای زیارت این امامزاده جلیل القدر به آنجا آمده بودند . یک مراسم باصفا و معنوی هم به مناسبت شهادت امام رضا (ع) برگزار شد که وصفش از بیان من خارج است .
ضمناً ایشان برادر امام صادق (ع) هم هستند و از طرف امام پنجم و امام ششم به عنوان نایب خاص آنان برای هدایت مردم منطقه قم و کاشان و فین به این محل آمده اند.
فعلا عکس هایی از آنجا برایتان گذاشتم . تا بعد - التماس دعا -زمستان ۱۳۸۷
راستش قم آمدنم شاید به دلیل ارتباط معنوی همین وبلاگ ها بود .
لحظه ای که مردد بودم که به سفر بروم یا نه
همان لحظه در نظرات وبلاگم فقط یک نظر بود !
آن هم از وبلاگ : یا حضرت معصومه مدد !!!
نوشته بود : آپ کردم زود بیا!
یکی هم دعوت وبلاگ گل نرگس ؛
مطالبی راجع به - شهید حمیدرضا فاطمی در قم - برایم ارسال کرد که خیابانی هم به نام ایشان است.
پیامکی از برادر عزیزم جانباز سرافراز دفاع مقدس ، امیر سرتیپ رضا فاطمی :
مدت منطقه عملیاتی من در طول دوران دفاع مقدس و سپس پاکسازی میدانهای مین دشمن در مرزها
۸سال + ۱۳ سال یعنی ۲۱ سال بود
معادل ۲۵۸ ماه یا دقیق تر :
۷۷۴۱ شبانه روز در جبهه و جنگ با صدامیان بعثی ...
در این مدت ۴ بار مجروح شدم :
۱. در عملیات فتح خرمشهر
سوم خرداد سال ۱۳۶۱ در اثر بمباران هواپیماهای دشمن بعثی ...
متعاقبا سه مرحله دیگر مجروح شدم به شرح تاریخ های ذیل :
۲. ۶۵/۱۰/۲۷ عملیات کربلای ۶ سومار ( بمباران شیمیایی عراق)
۳. ۷۰/۱۰/۲۶ انفجار مین دشمن در منطقه جنگی نفت شهر
۴. ۷۲/۰۱/۳۱ انفجار مین دشمن در منطقه عملیاتی سومار
خسته نباشی
بگیر بخواب ... شب خوش !
تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت یک نیمه شب
یگان :
🔰تیپ ۳۵ تکاور در مناطق عملیاتی غرب کشور
سلامتی همه جانبازان انقلاب صلوات 🌻
آن گنج نهان در دل خانه پدرم بود
هم بال و پرم بود و همی تاج سرم بود
هرجا که ز من نام و نشانی طلبیدند
آوازه نامش سند معتبرم بود
پدر عزیزم همیشه منتظر ظهور امام زمان (عج) بود و عاقبت در شب آغاز امامت و ولایت آن حضرت دار فانی را وداع گفت و به رحمت خدا پیوست. شادی روح امام و شهدا و رفتگان خودتان و پدر عزیز ما فاتحه ای با صلوات هدیه نمایید. در ثواب هدیه نماز و قرائت قرآن هم شریک شوید. خداوند رفتگان شما را هم بیامرزد.
تاریخ وفات: پنجشنبه مورخ ۱۴۰۱/۷/۱۴ هجری شمسی
(مصادف با نهم ربیع الاول سال ۱۴۴۴ هجری قمری، آغاز امامت امام زمان (عج))
آرامگاه : بروجرد - اشترینان -روستای ملمیجان - جوار امامزاده پیرنو
فاتحه آنلاین https://iporse.ir/6217804
نور چشمانم ای علی اکبر
راحت جانم ای علی اکبر
امیدم بود آخر عمری ای علی جان گردی عصای من...
این یک نوحه خیلی قشنگ و منظم بود که حاج آقا عابدینی می خوند. ولی نه به خودش دسترسی هست و نه نوحه اش در وب پیدا میشه .
من شیعه هستم پیرو قرآن و دینم
شکر خدا در وادی علم الیقینم
من رشته تحصیلی ام نهج البلاغه است
هم صحبت مولا امیرالمؤمنینم (ع)
این دوبیت را در شهریورماه 1396 در جلسه دفاع پایان نامه ام گفتم و خواندم.
واقعا توفیق داشتم در مقطع کارشناسی ارشد رشته نهج البلاغه خوندم .
ان شاءالله موفق باشید