داغ بی نهایت - شعری در سوگ آیت الله صدری _مرداد ۱۳۸۷
مردی از روزگار ما کم شد که خدا را نشان و آیت بود
سیدی از سلاله نیکان شیعه ای پیرو امامت بود
چهره اش مهربان چو پیغمبر وارث خاتم نبوت (ص) بود
هم یداللهَ فوق ایدیـهم نام او برگرفته ز آیت بود
سینه اش پُر گشاده از ایمان سعة صدر او به غایت بود
او که استاد حوزة دین گشت با عمل راوی روایت بود
عالمی در لباس روحانـی دین اسلام را علامت بود
یک مبارز ، مجاهدی نستوه اهل تیزبینی و شجاعت بود
او به شاگردی مراجع رفت در عمل حامی ولایت بود
گره مشکلات وا می کرد اهل تدبیر و با درایت بود
اسوة زهد و پارسایی گشت مظهر عزت و کرامت بود
از بدی های دشمنان بگذشت طبع او شیوة مناعت بود
او به بخشندگی که شهرت داشت راه و رسمش ره مروت بود
او به پاکی چو کودکی می ماند تازه از مادرش ولادت بود
با همه مهربان و خوش برخورد چه صمیمی و با محبت بود
مجلس وعظ او صفایی داشت سخنانش همه نصیحت بود
عاشق سوره های قـرآنـی خواندنش بهترین تلاوت بود
----------------------------------------------------------
بسته رخت ازمیان ما مردی که به حق پرچم عدالت بود
رمضان بی تو سرد و غمگین است مسجد و منبرت عبادت بود
آیت الله صدری ما رفت رحلتش مثل یک شهادت بود
جای او در میان ما خالی است رفتنش داغ بی نهایت بود
شعر : حمیدرضا فاطمی ۰۴/۰۵/۱۳۸۷