سلام من به تو یا صاحب الزمان مهدی (عج)
فـدای آن قـد رعنای مـه نشان مهدی (عج)
چو یاد روی تو اْفتم سرشکـم از دیده
ز دوری رخ خـوبت شود روان مهدی (عج)
تو رهنمای غریبــان به هـر بیابـانی
اگر که گم بشود ره به کاروان مهدی (عج)
اگر چه روی زمینـی و بین ما هستـی
وجود تو ، بُود از اهل آسمان مهدی (عج)
در انتظار ظهورت دلــم به تنـگ آمد
نه من که منتظرت مردم جهان مهدی (عج)
فسـاد و ظلـم گرفتـه تمـام عالـم را
بیا و از عدالت خود پرنما جهان مهدی (عج)
چو غیبتت شده طولانی ای امید نجات
زمـان آن نرسیـده شوی عیان مهدی (عج)
بپا شود چو به عالم حکومـت عدلـت
تو واژگون بکنی کاخ ظالمـان مهدی (عج)
اگر به حکم توبا دشمنان شود جنگی
دفاع کنم زحریمت به مال و جان مهدی (عج)
به هر کجا که بود محفلی بپا ای جان
حدیث نام تو باشـد به هر زبان مهدی (عج)
ز دشمنان تو در سینه کینه ای دارم
کمر به خدمت تو بسته ام به جان مهدی (عج)
اگر کنی تو نگاهی به این غریق گناه
شوم ز جمله گناهان چو کودکان مهدی (عج)
چو درد من تو بدانی بکن تو درمانش
چه حاجت است که آن را کنم بیان مهدی (عج)
ز هر عنایت تو قلب من شود روشـن
و یا ز دیدن رویـت دلـم جـوان مهدی (عج)
حمیـد اگرچـه نبـاشـد به دیدنـت لایـق
به چشم او بنما روی خود نشان مهدی (عج)
حمیدرضا فاطمی -رمضان سال ۱۳۸۵ شمسی
دریافت شعر در قالب pdf
همه اشعار و مطالب مربوط به موضوع امام زمان (عج)