از زائرانت هم هراس دارند ...
شهادت جمعی از هموطنان عزیز و زائران بی گناه گلزار شهدای کرمان را در حادثه تروریستی تسلیت عرض می کنیم.
شهادت جمعی از هموطنان عزیز و زائران بی گناه گلزار شهدای کرمان را در حادثه تروریستی تسلیت عرض می کنیم.
دستشان باز شد آلوده به خون، جانیها
بیدوام است ولی خنده شیطانیها
کم علمدار ندادیم در این کرب و بلا
کم نبودند در این خاک سلیمانیها
جای هر قطره خون، صد گل از این باغ شکفت
کی جهان دیده از این گونه فراوانیها؟
آرزو داشت به یاران شهیدش برسد
رفت پیوست به حاج احمد و طهرانیها
شعله شد خشم فروخورده ما از این داغ
کم مباد از سرشان سایه نادانیها
برسانید به آنها که پشیمان نشوند
ثمری نیست در این دست پشیمانیها
غیرت است این که همه پیر و جوان میبندند
گره بر چکمه و سربند به پیشانیها
انتقامش به خدا از حججی سختتر است
وای از مشت گرهکرده ایرانیها!
راهی قدس شده لشکر آزادی قدس
این خبر را برسانید به سفیانیها
شاعر: نفیسه سادات موسوی
#انتقام_سحت
مرتبط: سردار سلیمانی ، شعر شهیدان
هفته بسیج برهمه بسیجیان خصوصاً رهبر آنها ، امام خامنه ای مبارک باد
شما بسیجیان در جنگ تحمیلی نشان دادید که با
مدیریت صحیح و خوب می توان اسلام را فاتح جهان نمود .
حضرت امام خمینی (ره)
پیام حضرت امام خمینی به مناسبتشهادت دکتر مصطفی چمران:
هنر آن است که بی هیاهو های سیاسی و خودنمایی های شیطانی
برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف کند نه هوی،
و این هنر مردان خداست.
یاد همه شهیدان به خصوص شهدای سوم خرداد در آزادسازی خرمشهر گرامی باد .
گل های بی نشان
تقدیم به گمنام ترین شهیدان
اینجا مزار و باغ شهیدان بی سر است
گل های ما , شقایق زیبای پر پر است
در باغ ما چو پا بنهی اندکی درنگ
ناگفته های ما ز بسی گفته بهتر است
گر پیکر زمینی ما تیر و ترکش است
بر جان آسمانی ما زخم خنجر است
ما عاشقان سرخ به خون ها نشسته ایم
این لاله های پرپر ما راز دلبر است
این قبر یک دلاور میدان جبهه ها ست
شاید که یک بسیجی و سرباز و افسر است
ما را مبین که خفته به خاکیم در زمین
هریک ز ما به رزم خودش یک دلاور است
این آیه را بخوان و مپندار مرده ایم
ما زنده ایم و نزد خدا رزق دیگر است
دشمن نپرورد به سر خود خیل خام
ایران پر از جوان بسیجی سراسر است
با خصم دون بگو که بترسد ز خشم ما
فـریاد مـا بلنـدی الله اکبـر است
مـا رهـروان راه ولایـت همیـشه ایم
این پیـروان پاک خمیـنی رهبـر است
حمیدرضا فاطمی – ۱۳۸۷/۲/۲۰ هجری شمسی
یادمان زیبای شهدای گمنام شهر اندیمشک - یک جای با صفایی است در ابتدای جاده اهواز !
وقتی تو جبهه رفتی من خواب ناز بودم
بهر محبت تو غرق نیاز بودم
وقتی شهید گشتی، شبها چه گریه کردم
از دوریت نهان در سوز و گداز بودم
مادر که گریه می کرد می سوخت قلب زارم
من با خدای خوبم مشغول راز بودم
وقتی نماز می خواند آرام می گرفتم
من هم کنار مادر اندر نماز بودم
مادر ز خاطراتت با افتخار می گفت
از این شهادت تو من سرفراز بودم
جان عزیز خود را کردی فدا و من هم
آماده شهادت با دست باز بودم
با کسب علم و دانش راهت ادامه دادم
من بهر کشور خود آینده ساز بودم
======================
حمیدرضا فاطمی
26/10/1387
تکمیل شعر : 09/09/1400
(این شعر با الهام از عکس بالا سروده شده)
تقدیم به فرزندان عزیز شهدا و رزمندگان
سلام بر شهیدان
این نشریه را تازه تهیه کرده ام. امیدوارم مورد عنایت حضرت سیدالشهدا (ع) و همه شهیدان قرار گیرد. هر کدام از عکس ها را که دانلود نمایید در اندازه بزرگ ذخیره می شود و در یک صفحه A4 قابل چاپ است. التماس دعا
سه صفحه دیگر نشریه در ادامه مطلب ...
پیامکی از برادر عزیزم جانباز سرافراز دفاع مقدس ، امیر سرتیپ رضا فاطمی :
مدت منطقه عملیاتی من در طول دوران دفاع مقدس و سپس پاکسازی میدانهای مین دشمن در مرزها
۸سال + ۱۳ سال یعنی ۲۱ سال بود
معادل ۲۵۸ ماه یا دقیق تر :
۷۷۴۱ شبانه روز در جبهه و جنگ با صدامیان بعثی ...
در این مدت ۴ بار مجروح شدم :
۱. در عملیات فتح خرمشهر
سوم خرداد سال ۱۳۶۱ در اثر بمباران هواپیماهای دشمن بعثی ...
متعاقبا سه مرحله دیگر مجروح شدم به شرح تاریخ های ذیل :
۲. ۶۵/۱۰/۲۷ عملیات کربلای ۶ سومار ( بمباران شیمیایی عراق)
۳. ۷۰/۱۰/۲۶ انفجار مین دشمن در منطقه جنگی نفت شهر
۴. ۷۲/۰۱/۳۱ انفجار مین دشمن در منطقه عملیاتی سومار
خسته نباشی
بگیر بخواب ... شب خوش !
تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت یک نیمه شب
یگان :
🔰تیپ ۳۵ تکاور در مناطق عملیاتی غرب کشور
سلامتی همه جانبازان انقلاب صلوات 🌻
زندگی نامه دکتر شهید چمران
سخن گفتن از شهیدی با ابعاد گوناگون، از اسوه ای که جمع اضداد بود، از آهن و اشک، از شیر بیشهٔ نبرد و عارف شب های قیرگون، از پدر یتیمان و دشمن سرسخت کافران بسیار سخت بلکه محال است.
این مروری است گذرا و سریع، بر حیات کوتاه اما پرحادثه و سراسر تلاش، ایثار، عشق و فداکاری شهید دکتر مصطفی چمران...
فقر مرا پروراند
" فقر و بی چیزی بزرگترین ثروتی بود که خدای بزرگ به من ارزانی داشت. همت و اراده مرا آنقدر بلند کرد که زمین و آسمان ها نیز در نظرم ناچیز شدند. هنگامی که شهیدی خون پاکش را در اختیارم می گذارد و فقر اجازه نمی دهد که یتیمانش را نگبهانی کنم. هنگامی که مجروحی در آخرین لحظات حیات به من نگاه می کند و با نگاه خود از من تقاضای کمک دارد ، من می سوزم، آب می شوم و قدرت ندارم کمکش کنم. هنگامی که در سنگر خونین ترین قتالها و جنگ آوری، از گرسنگی شکمش خشک شده و نمی تواند آب را از گلو فرو بدهد من که اینها را می بینم و صبر می کنم دیگر ترس و وحشتی از فقر ندارم. این قفس آهنین را شکسته ام و آنقدر احساس بی نیازی می کنم که زیر سخت ترین ضربه ها و کوبنده ترین هجوم ها از هیچ کس تقاضای کمک نمی کنم. "
از مناجات های شهید چمران در لبنان سال 1356
سلام بر همه عزیزان و دوستان
چند روزی به استان خوزستان سفر کردم و جای همه شما خالی !
راستش اول جایی که رفتیم شلمچه بود . یعنی ظهر روز عید به آنجا رسیدیم. آنجا هر کسی حس و حالی دارد ولی من در آنجا همان حسی را داشتم که در مسجد مقدس جمکران پیدا می کنم.
شاید برخی دوستان به بیان این تشابه من انتقاد کنند. در این سفر توفیق زیارت چند مکان مقدس و مذهبی دیگر هم مثل شوش دانیال و سبز قبای دزفول و ... نصیبمان شد و سواحل زیبای خلیج فارس و بازار های دیلم و گناوه و خلاصه سفر همه جوری بود .
اما واقعا شلمچه با همه جاهای دیگر فرق داشت . سخنانی که از مقام معظم رهبری در آن مکان پاک نوشته شده بود هم حکایت از این می کرد که شلمچه اگر چه قطعه ای از زمین خشک و بی آب و علف است اما به وسعت آسمان ها و به زیبایی دریاها و به معنویت مکانها و حرم های مقدس است.
تصاویری گرفته ام که اگر فضای وب مجالم داد چندتایی از آنها را برایتان در وبلاگ می گذارم.
البته برای همه شما دوستان و عزیزان وبلاگی مثل همیشه در حد توان دعا کرده ام.
پیشنهاد می کنم که اگر فرصتی دست داد حتما از آنجا و سایر یادبود های دفاع مقدس دیدن کنید.
این هم شعری از حضرت آیت الله خامنه ای در مورد شلمچه :
ز آه سینه سوزان ترانه می سازم
چو نی ز مایه جان این فسانه می سازم
به غمگساری یاران چو شمع می سوزم
برای اشک دمادم بهانه می سازم
پر نسیم به خوناب اشک می شویم
پیامی از دل خونین روانه می سازم
نمی کنم دل از این عرصه شقایق فام
کنار لاله رخان آشیانه می سازم
در آستان به خون خفتگان وادی عشق
برون ز عالم اسباب ، خانه می سازم
چو شمع بر سر هر کشته می گذارم جان
ز یک شراره هزاران زبانه می سازم
ز پاره های دل من شلمچه رنگین است
سخن چو بلبل از آن عاشقانه می سازم
سر و دل و جان را به خاک می فکنم
برای قبر تو چندین نشانه می سازم
نفربر شهید عزیز و بسیجی مخلص ، سرلشگر حاج حسین خرازی
زندگینامه ، عکس و خاطرات شهید حاج حسین خرازی
7 فروردین 1389- 00:17
موضوعات مرتبط: رهبر معظم انقلاب ، امام زمان (عج)- انتظار ظهور ، شهیدان- شلمچه- جبهه -بسیج ، خاطرات تلخ و شیرین ، بهار و عید نوروز و سال نو
برچسبها: نوروز , شلمچه , حاج حسین خرازی , راهیان نور , شهیدان