مژده ای منتظران فصل بهار آمده است
مژده ای منتظران فصل بهار آمده است
وقت تابیـدن خورشـید نگـار آمـده است
یک قدم بیش نمانده است به ایام ظهور
بـوی گـل از حـرم دولـت یـار آمده است
سال نو بر همه شما عزیزان میارک باد
مژده ای منتظران فصل بهار آمده است
وقت تابیـدن خورشـید نگـار آمـده است
یک قدم بیش نمانده است به ایام ظهور
بـوی گـل از حـرم دولـت یـار آمده است
سال نو بر همه شما عزیزان میارک باد
نهم ربیع الاول، آغاز امامت و ولایت حجت الهی ،حضرت مهدی صاحب الزمان (عج) به ساحت مقدس آن حضرت و بر همه شما دوستان و تمامی شیعیان مبارک باد
چه روزها که به راهت نشسته ام بی تو
به زیر بار غمت دل شکسته ام بی تو
چه عشق ها که به جانم چو ماه تابیدند
ولی به غیر تو من دل نبسته ام بی تو
چه صبحدم که به یادت دعاکنان گفتم
به رغم عهد کسان عهد بسته ام بی تو
دلم رمیده ز خلق است و روزگارم تلخ
ز هر چه غیر وجودت گسسته ام بی تو
ز عشق روی تو داغی نشسته بر جانم
بیا که دیگر از این داغ خسته ام بی تو
مگر ز راه محبت به داد من برسی
که من ز دام شیاطین نرسته ام بی تو
ز دشمنان تو دیری است کرده ام دوری
ز دوستی بدان دست شسته ام بی تو
به انتظار تو تا کی نشینم از هجران
به عید و شادی دل،کی خجستهام بی تو
===========================
سحر 24 ماه مبارک رمضان- ساعت 4:30
1387/07/04
این عکس ها را اسفند ماه ۸۷ و ۸۸ از مسجد مقدس جمکران گرفته ام . یادش بخیر
ای آفتاب خوبان از قبله کی در آیی
در چشم عاشقانت بی پرده رخ نمایی
حمیدرضا فاطمی
بیا مهدی بیا می آیی آن روز امام شیعه ها می آیی آن روز
توعشق عالم ملک وجودی شرار سینه ها می آیی آن روز
تمام عالمی در انتظارت چرا دوری زما می آیی آن روز
پدر گفتا به صحرا زندگی کن ویا در کوهها ، می آیی آن روز
کنی آباد با دست خدایی تمام شهرها می آیی آن روز
تو خود مانند یک کوه بلندی زپشت قله ها می آیی آن روز
اگر چه غیبت کبری بلند است زپشت پرده ها می آیی آن روز
یقین دارم که از غیبت درآیی توهمچون گنجها می آیی آن روز
توخورشیدی ولی در پشت ابری به روی ابرها می آیی آن روز
نباشد بی تو در عالم صفایی چه پاک وبا صفا می آیی آن روز
توهر جا پا نهی برچشم ما نه قدم برچشم ما می آیی آن روز
طلای مردمان بر مس بدل گشت توهمچون کیمیا می آیی آن روز
دل ما کز گناهان تیره گشته به لطفی ده صفا می آیی آن روز
کنار کعبه و تنهای تنها به لب ورد دعا می آیی آن روز
بگیری پرده اش را با دودستت به چشمت اشکها می آیی آن روز
دعایت آیه ی امن یجیب است فدای آن دعا می آیی آن روز
به این که امت جدت پیمبر (ص) شوند اصلاح تا می آیی آن روز
به دست آن ولی قرآن باقی زدست اولیاء می آیی آن روز
به قرآن چون خدایت وعده داده کنی برآن وفا می آیی آن روز
همه دنیا پراز جور وستم گشت از آن پاکش نما می آیی آن روز
کنی اندر زمین پرزظالم عدالت را بپا می آیی آن روز
براندازی زبن کاخ ستم را برآن ویرانه ها می آیی آن روز
همه کاخ ستم ویرانه سازی به امید خدا می آیی آن روز
سوار اسبی وبا ذوالفقاری به جنگ ناوها می آیی آن روز
به خونخواهی آن مظلوم عالم شهید کربلا می آیی آن روز
به قبر هر شهیدی لاله ای هست کنار لاله ها می آیی آن روز
غم غیبت چه سنگین است برما توکل بر خدا می آیی آن روز
کنی تا نقشه های دشمنان را به ذکری برملا می آیی آن روز
دعایی کن که ما هم بلکه باشیم ز یاران شما می آیی آن روز
عنایت از شما باشد وگرنه شما وما کجا می آیی آن روز
وجودت غرق انوار الهی پر از نور خدا می آیی آن روز
بگیری قدرت عالم زدشمن به یاری خدا می آیی آن روز
بترسد دشمن از مهدی موعود نمیدانم چرا؟ می آیی آن روز
همه ترس ستمکاران از این است که مهدی قائما! می آیی آن روز
چه نزدیک است ایام ظهورت به قلبم شد ندا می آیی آن روز
به روز وشب دعای ماهمین است بیا مهدی بیا می آیی آن روز
حمیدرضا فاطمی – 20 مهرماه 1385
دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم
از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که میزنیم ای آب
موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بیتابیم
دجله هر شب هزار و یک قصه، از نیستان سامرا دارد
مثل ما که هزار و یک سال است، زائر غصههای سردابیم
بی تو یک روزِ خوش نبود و نرفت آبِ خوش از گلویمان پایین
یا سرابیم بی تو در پوچی، یا که در خواب خویش مردابیم
کی بتابی تو یک شبِ بی ابر، بر شبستان حوض کوچکمان؟
و ببینیم باز هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم
گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد
ما که یک عمر رفت و در خوابیم ، «مگر این چند روز دریابیم»
آمدی بغض کوچهها وا شد، اشکها قطره قطره دریا شد
با شما هر جزیره خضراء شد، در بهارت چه سبز و شادابیم
شاعر: قاسم صرافان
شعر زیبایی بود یکی از عزیزان در پیام نوشته بود .