شعری بگویم از غم هجران که جان بسوخت
یا فارِسَ الحِجاز أدرکنی -یا اباصالح المهدی أدرکنی(عج)
شعری بگویم از غم هجران که جان بسوخت
انـدر فراق دلبـر نا مهربان بسوخت
من آنچه را که گویم و خندم به ظاهر است
رازی درون سینه نهان، تا نهان بسوخت
تنها نه من ز غصه ی تو گشته ام نحیف
خلقی ز دوریت به زمین و زمان بسوخت
آتش گرفت جانم از این عشق جان گداز
کز انتظار دیدن رویت جهان بسوخت
باور نـداری ار سخنـم خود عیان ببین
چشم و دل و زبان و نهانم ، عیان بسوخت
مهدی بیا که چشم به راهت نشسته ام
دلهای پاک منتظران ، بی گمان بسوخت
دانـم چرا که رخ ننمـایی به هر کسی
آن کس که دید روی تو را ، شادمان بسوخت
حمیدرضا فاطمی- ساعت ۷صبح- جمعه 07/04/1385 شمسی
دریافت فایل pdf دریافت فایل عکس
همه اشعار و مطالب مربوط به موضوع امام زمان (عج)
===
بحثی را در وبلاگم شروع کردم با عنوان "'اگر آفریقا، آسیا و اروپا بر علیه آمریکا اعلان جنگ کنند برنده نبرد چه کسی خواهد بود؟" وشحال میشم بیای و نظرت را بیان کنی.