شهادت دردانه رسول خدا ، حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد
گر نگاهی به ما کند زهرا (س) [حاج محمود کریمی] [شب سوم فاطمیه دوم]
گر نگاهی به ما کند زهرا (س) [حاج محمود کریمی] [شب سوم فاطمیه دوم]
دستشان باز شد آلوده به خون، جانیها
بیدوام است ولی خنده شیطانیها
کم علمدار ندادیم در این کرب و بلا
کم نبودند در این خاک سلیمانیها
جای هر قطره خون، صد گل از این باغ شکفت
کی جهان دیده از این گونه فراوانیها؟
آرزو داشت به یاران شهیدش برسد
رفت پیوست به حاج احمد و طهرانیها
شعله شد خشم فروخورده ما از این داغ
کم مباد از سرشان سایه نادانیها
برسانید به آنها که پشیمان نشوند
ثمری نیست در این دست پشیمانیها
غیرت است این که همه پیر و جوان میبندند
گره بر چکمه و سربند به پیشانیها
انتقامش به خدا از حججی سختتر است
وای از مشت گرهکرده ایرانیها!
راهی قدس شده لشکر آزادی قدس
این خبر را برسانید به سفیانیها
شاعر: نفیسه سادات موسوی
#انتقام_سحت
مرتبط: سردار سلیمانی ، شعر شهیدان
طبع مى خواهد که وصف زینب کبرى کند
چون در مورد حضرت زینب کبری (سلام الله علیها ) شعری نداشتم و از طرفی دوست داشتم مطلبی راجع به آن بانوی بزرگوار در وبلاگم قرار دهم لذا شعری از شاعر اهل بیت (ع) جناب آقای -- عباس رسولی -- برگزیدم .
عذر شعر نگفتن امثال مرا هم ایشان در بیت اول آورده است !
طبع مىخواهد که وصف زینب کبرى کند
لیک، قطره کى تواند صحبت از دریا کند؟
توسن طبعم در اینجا پاى در گل مانده است
مرغ بى پَر چون سفر بر عرصه عُنقا کند؟
نطق گویا عاجز است از شرح و ذکر وصف او
کى تواند خامه مدح آن ملک سیما کند؟
جد پاکش مصطفى، باب کبارش مرتضاست
مادرش زهرا که مدحش ایزد یکتا کند
چون حسین و چون حسن دارد برادر، هر یکى
ناز بر موسى بن عمران، فخر بر عیسى کند
در شهامت بود وارث بر على مرتضى
همت والاى او تفسیر «کرّمنا» کند
دختر زهرا که در حجب و حیا و عصمتش
نقش مادر را به خوبى در جهان ایفا کند
در شجاعت چون حسین و در صبورى چون حسن
در عبادت پیروى از مادرش زهرا کند
دُر دریاى عفاف و گوهر گنج حیاست
عفتش یاد از حیاى مریم عذرا کند
گاه در آغوش گیرد اصغر لب تشنه را
تا بخوابد آب را در خواب خود رؤیا کند
گاه دلدارى دهد بر مادران سوگوار
گاه دلجوئى ز آل و عترت طاها کند
گاه آید بر سر نعش برادر از خِیم
از ته دل ناله و فریاد و واویلا کند
گاه هم گیرد ز دست دختران بى پناه
از خیام سوخته رو جانب صحرا کند
کیست چون زینب کسى کو در دیار کربلا
ناله جانسوز او تاثیر در دلها کند؟
کیست چون زینب که با یک جلوه از نور رُخش
رخنه ها در قلب موسى، در دل سینا کند؟
کیست چون زینب که در راه رواج دین حق
مو به مو برنامه دین خدا اجرا کند؟
کیست چون زینب کسى کو در ره دین خدا
در جهان دار و ندار خویشتن اهدا کند؟
کیست چون زینب کسى کو با اسیرى خودش
خون پاک کشتگان کربلا احیا کند؟
کیست چون زینب که با تدبیر مظلومانه اش
دشمن پست و زبون را تا ابد رسوا کند؟
کیست چون زینب کسى کو در میان دشمنان
چون على مرتضى در نطق خود غوغا کند؟
کیست چون زینب که در بزم یزید بى حیا
خطبه اى ایراد کرده محشرى برپا کند؟
کیست چون زینب که او با یک کلام آتشین
تنگ و تاریک این جهان در دیده اعداء کند؟
دختر شیر خدا بود و خودش هم شیر بود
کس ندیده شیر را کز روبهان پروا کند
در جهان املاء دین را کرده انشاء مو به مو
کیست چون زینب که این املاء را انشاء کند؟
پیروى باید کند از دخت زهرا و على
هر که مىخواهد که راه دین حق پیدا کند
روز محشر گر به شکوه لب گشاید بى گمان
محشرى دیگر به پا در محشر کبرا کند
دشمنانش در سقر سوزند در نار غضب
دوستانش هم مقر در سایه طوبی کند
اى «رسولى» غم مدار از گیر و دار روز حشر
دختر زهرا اگر از راه لطف ایما کند
شعر: عباس رسولی
منبع تصویر و شعر : سایت تبیان پنج شنبه 10/2/1388-3:10

داغی بزرگ بر دل دنیا گذاشتی
صبر زمانه را به تماشا گذاشتی
ای سرو سرفراز، چرا زود، ناگهان
از خاک سر به دوش ثریّا گذاشتی
جایت نبود روی زمین ای بزرگ مرد
رفتی و پا به عرش معلّیٰ گذاشتی
در ساحل سپیده دم از شوق جام وصل
دستی به روی شانه دریا گذاشتی!
ناگاه زخم کوچ نفسگیر خویش را
در امتداد خاطره ها جا گذاشتی
آه ای طبیب خسته دلان با گلاب اشک
درد فراق را به دل ما گذاشتی
عمری نفس به شوق ولایت زدی و بس
یعنی قدم به راه تولا گذاشتی
آه ای شهید! حال تو را غبطه می خوریم
وقتی قرار با گل زهرا گذاشتی
پرواز تو به مقصد تبریز بود یا
رفتی و جان به مشهد دل ها گذاشتی
آه ای شهیدِ خادمِ جمهور تا ابد
داغی بزرگ بر دل دنیا گذاشتی
عنوان: سید الشهدای خدمت
شعر از : محمدمهدی عبداللهی

ترانه شاه خراسانیم با نوای دلنشین خواننده تاجیکستان“دولتمند خُلف”
تقدیم شما و عاشقان حضرت مولا :
شاه پناهم بده ؛
خسته ی راه آمدم
آه نگاهم مکن ؛
غرق گناه آمدم ...
غرق گناه آمدم !

آهنگ زیبای یا فاطمه بنت نبی. از مرحوم ناصر عبدالهی
آلبوم دوستت دارم ؛ خواننده : ناصر عبداللهی ؛ نام آهنگ : فاطمه بنت نبی (س)
شاعر : علی معلم ؛ آهنگ ساز : ناصر عبدالهی ؛ تنظیم : بهنام ابطحی
امیدوارم مورد شفاعت حضرت فاطمه زهرا (س) قرار گیرد. ان شاء الله
دریافت آهنگ mp3 حجم: 1.27 مگابایت
من اهل آهنگ نیستم، اما این آهنگو خیلی دوست دارم ...
متن شعر در ادامه مطلب
کتاب دیوان حافظ اثر شمس الدین محمد حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷-۷۹۲ هجری قمری)، شاعر بزرگ قرن هشتم ایران و یکی از سخنوران نامی جهان است. اغلب اشعار حافظ غزل است. دیوان حافظ که مشتمل بر حدود ۵۰۰ غزل، چند قصیده، دو مثنوی، چندین قطعه و تعدادی رباعی است، تاکنون بیش از چهارصد بار به اشکال و شیوههای گوناگون، به زبان اصلی فارسی و دیگر زبانهای جهان بهچاپ رسیده است.
غزل حافظ، هم دارای سطوح عاشقانه چون غزل سعدی است، هم دارای سطوح عارفانه چون غزل عطار و مولانا و عراقی و هم از سوی دیگر وظیفه اصلی قصیده را که مدح است بر دوش دارد. از این رو شعر حافظ نماینده هر سه جریان عمده شعری قبل از اوست و قهرمان شعر او، هم معبود و هم معشوق و هم ممدوح است. شعر حافظ در محور عمودی، بیشتر دنیوی و عاشقانه یا مدحی است و مضامین مختلف از جمله عرفان در محورهای لفظی است و کسانی که شعر او را عرفانی میدانند به محور افقی توجه دارند، یعنی ابیات او را مستقل میپندارند.
کلمات کلیدی: اشعار حافظ، غزلیات حافظ، فال حافظ، حافظ شیرازی، شعر کهن، دانلود کتاب شعر حافظ، دیوان حافظ شیرازی pdf، دانلود دیوان حافظ برای اندروید،

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم
از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که میزنیم ای آب
موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بیتابیم
دجله هر شب هزار و یک قصه، از نیستان سامرا دارد
مثل ما که هزار و یک سال است، زائر غصههای سردابیم
بی تو یک روزِ خوش نبود و نرفت آبِ خوش از گلویمان پایین
یا سرابیم بی تو در پوچی، یا که در خواب خویش مردابیم
کی بتابی تو یک شبِ بی ابر، بر شبستان حوض کوچکمان؟
و ببینیم باز هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم
گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد
ما که یک عمر رفت و در خوابیم ، «مگر این چند روز دریابیم»
آمدی بغض کوچهها وا شد، اشکها قطره قطره دریا شد
با شما هر جزیره خضراء شد، در بهارت چه سبز و شادابیم
شاعر: قاسم صرافان
شعر زیبایی بود یکی از عزیزان در پیام نوشته بود .
شعر علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ار نه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را
چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان
چو علی که می تواند که بسر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
به دو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت
که ز کوی او غباری به من آر توتیا را
به امید آن که شاید برسد به خاک پایت
چه پیام ها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم
که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را
«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایی بنوازد آشنا را»
ز نوای مرغ یاحق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا
شعر علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را با صدای محمد اصفهانی
خواب آیت الله مرعشی نجفی و دستخط شاعر در ادامه مطلب

به گزارش خبرنگار ایکنا، محسن کاویانی، شاعر جوان آیینیسرا، به مناسبت سالروز شهادت امام هادیالنقی(ع) سی بیت از غزل مثنوی تازه سروده خود را به غریب سامرا(ع) تقدیم کرد. وی این غزل را برای انتشار در اختیار خبرگزاری ایکنا قرار داد؛
ای آنکه هستیام شدهای از قدیمها
ای عاشق تو حضرت عبدالعظیمها
با گَرد و خاک صحن تو ادغام شد گِلَم
ویران شده چُنان حرمَت بارها دلم
تاریکی جهانِ مرا نورِ مُطلقی
ای جان فدایِ رویِ تو یا ایها النقی
در گوشه گوشه همه عالَم نوشتهاند
بنگَر که در متون کهن هم نوشتهاند:
از بس که سبکِ بَخشش و لطفش جوادی است
گاهی توکل مُتوکِل به هادی است
بیشک همیشه بخشش تو عاری از چراست
ثروت همیشه نزدِ گدایان سامراست
ای خاکِ پات سُرمه چشم امیرها
سَر مینهند پای قدوم تو شیرها
بعد از تو بس که دل به تو حس نیاز کرد
«صوفی نهاد دام و سَرِ حُقه باز کرد»
یک عده با تو گر چه کمی هم قبیلهاند
در پُشتِ دین و اسم شما غرق حیلهاند
بیزارم از تمامی اربابهای شهر
دلخستهام ز جعفر کذابهای شهر
با سیبِ سرخ حیله همه ناتوان شدیم
ننگا به ما که آدمک این و آن شدیم
از بس که خیری از همه عالم ندیده است
این جامعه به جامعه خواندن رسیده است
آقا؛ پدر بزرگ گُل آخرین تویی
یعنی برای خواندن او بهترین تویی
تا از قفس تمام جهان را رها کنی
باید خودت برای ظهورش دعا کنی
با یک دعای خود غم ما را مهار کن
با یک دعای خود دل ما را بهار کن
بیتو بهار قسمت مردم نمیشود
هادی اگر تویی که کسی گُم نمیشود
هادی شدی که بر همگان سر شویم ما
هادی شدی که از همه برتر شویم ما
هادی شدی که جَلدِ غم سامرا شویم
هادی شدی شما که کبوتر شویم ما
گمراه شد هر آنکه از این طایفه جداست
هادی شدی که پیرو حیدر شویم ما
هادی شدی که فاتح دلها شوی و بعد
از عاشقان فاتح خیبر شویم ما
هرکس غلام خان شما شد امیر شد
هادی شدی که خود همه دلبر شویم ما
هادی شدی که در همه کوچههای شهر
از بانیان روضه مادر شویم ما
زخم زبان زدن به تو جور است دائماً
وقتی که هم علی شدهای هم ابالحسن
آهای امامِ شاعرِ ما شاعران سلام
ای چارمین علی! گُل حیدر نشان سلام
ای نام دلبرانه تو ذکر ناب ما
یک قطره از غدیریه ات شد شراب ما
گفتم شراب و ذهن من انگار پَر کشید
هی جرعه جرعه روضه سر بسته سر کشید
دنیای شعر و شاعریام بیشراب باد
بزم شراب دفتر شعرم خراب باد
شعرم به سر رسید و به پای تو اشک ریخت
وقت گریز شد به کجا میتوان گریخت؟
دندان گرفتهام به جگر! روضهخوان بس است
تنها برای کشتن ما خیزران بس است
ای کشته حسادت دنیا حسین جان
ای تشنه مُقطَع الاعضا حسین جان
شاعر: محسن کاویانی
![]()

آن گنج نهان در دل خانه پدرم بود
هم بال و پرم بود و همی تاج سرم بود
هرجا که ز من نام و نشانی طلبیدند
آوازه نامش سند معتبرم بود
پدر عزیزم همیشه منتظر ظهور امام زمان (عج) بود و عاقبت در شب آغاز امامت و ولایت آن حضرت دار فانی را وداع گفت و به رحمت خدا پیوست. شادی روح امام و شهدا و رفتگان خودتان و پدر عزیز ما فاتحه ای با صلوات هدیه نمایید. در ثواب هدیه نماز و قرائت قرآن هم شریک شوید. خداوند رفتگان شما را هم بیامرزد.
تاریخ وفات: پنجشنبه مورخ ۱۴۰۱/۷/۱۴ هجری شمسی
(مصادف با نهم ربیع الاول سال ۱۴۴۴ هجری قمری، آغاز امامت امام زمان (عج))
آرامگاه : بروجرد - اشترینان -روستای ملمیجان - جوار امامزاده پیرنو
فاتحه آنلاین https://iporse.ir/6217804

نور چشمانم ای علی اکبر
راحت جانم ای علی اکبر
امیدم بود آخر عمری ای علی جان گردی عصای من...
این یک نوحه خیلی قشنگ و منظم بود که حاج آقا عابدینی می خوند. ولی نه به خودش دسترسی هست و نه نوحه اش در وب پیدا میشه .
شیعتی مهما شربتم ماء عذب فاذکرونی
شیعَتی مَهْما شَرِبْتُم ماءَ عَذْبٍ فَاذکُرونی
(شیعیان من! هنگامی که آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید)
اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی
(ویاهنگامی که ازغریبی یا شهیدی خبری شنیدید، برمن ندبه کنید)
فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُــرْمٍ قَتِلُونی
(من، نواده [پیامبر] هستم که مرا بی گناه کشتند)
وَ بِجَردِ الخَیْـلِ بَعْدَ القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی
(و پس از آن از روی عمد، مرا پایمال سم اسبان کردند)
لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی
(ای کاش، همگی در روز عاشورا بودید و میدیدید)
کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی
(که چگونه برای کودک خردسالم آب خواستم و آنان رحم نکردند)
وَ سَقوهُ سَهمِ بَغـــیٍ عَوَضِ الماءِ المَعینِ
(و به جای آب، با تیر جفا او را سیراب کردند)
یا لرزئ مصاب هَدَّ اَرکانِ الحجونِ
(وه! چه فاجعه غم انگیز و دردناک که براثر آن کوههای بلند مکه به لرزه درآمد.)
وَیلُهُم قَد جَرَحوا قَلبِ، رَسولِ الثقلین
(وای بر آنها که با این کار خود، قلب مبارک رسول را جریحه دار کردند)
فالعنوهم ماستطعتم شیعتی فی کل حین
(ای شیعیان من هرچه توان دارید درهر زمان آنها را لعنت کنید)

کاش من یک بچه آهو می شدم
می دویدم روز و شب در دشت ها
توی کوه و دشت و صحرا روز و شب
می دویدم تا که می دیدم تو را
کاش روزی می نشستی پیش من
می کشیدی دست خود را بر سرم
شاد می کردی مرا با خنده ات
دوست بودی با من و با خواهرم
چون که روزی مادرم می گفت تو
دوست با یک بچه آهو بوده ای
خوش به حال بچه آهویی که تو
توی صحرا ضامن او بوده ای
پس بیا من بچه آهو می شوم
بچه آهویی که تنها مانده است
بچه آهویی که تنها و غریب
در میان دشت و صحرا مانده است
روز و شب در انتظارم پس بیا
دوست شو با من مرا هم ناز کن
بند غم را از دو پای کوچکم
با دو دست مهربانت باز کن
شاعر: سید سعید هاشمی

مقبل کاشانی و محتشم کاشانی
همه رفتند و من جا ماندم ای دوست
«مقبل کاشانی»، شاعر برجسته آستان اهل بیت (ع) بود اما این تنها مشخصهاش نبود. همه او را به «حسرتبهدلی» میشناختند. کافی بود بشنود یا ببیند کسی عزم سفر کربلا کرده تا دوباره آسمان چشمهایش بارانی شود و روزیاش، اشک حسرت. عشق و عطش و آرزومندی، همه را داشت اما تنگدستی، حسرت زیارت را بر دلش گذاشتهبود. اما بالاخره نوبت به مقبل هم رسید و خدا وسیله زیارت را برایش جور کرد. یکی از دوستان که هزینه سفرش به کربلا را تقبل کرد، از کاشان به طرف کربلا حرکت که نه، پرواز کرد.

قدیمی ترین عکس از مرقد امام حسین (ع) در کربلا
«که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها...»؛ این وصف حال مقبل بود در سفری که همه عمر آرزویش را داشت. وقتی حوالی گلپایگان راهزنان به کاروان آنها حمله کردند، نهفقط خرج سفر و اموال آنها بلکه تمام آرزوهایشان را هم با خود بردند. اینطور بود که عدهای دستخالی به خانههایشان در کاشان برگشتند و عدهای هم هرطور بود خود را به گلپایگان رساندند تا در آنجا از اقوام و دوستانشان پولی قرض کنند و سفرشان را ادامه دهند. ماجرای مقبل اما متفاوت بود. نه دل برگشتن به شهرش داشت و نه امیدی به گرهگشایی در گلپایگان. اما با خودش گفت: «به گلپایگان میروم و آنجا میمانم و کار میکنم تا خرج سفرم را فراهم کنم.»
... به حرم رهم ندادند